همهی ما تجربه بله شنیدن را از فرزندمان داریم. به خصوص وقتی با او درباره مسائل آموزشی حرف میزنیم و توقع داریم که حرفهای ما را بپذیرد. کودک هم در چنین شرایطی با یک بله گفتن ساده ما را قانع میکند که حرف گوش کن است، در صورتی که کودک همچنان میخواهد کار خودش را بکند. در این شرایط والدین باید رفتاری داشته باشند که در دام این بله گفتن ها قرار نگیرند.
در ادامه، ۴ نوع تلهی «بله گفتن» را معرفی کرده و برای رهایی از هر یک راه حلی معرفی میکنیم:
گوش نکردن و بله گفتن: گاهی فرزندمان اصلا به حرف ما گوش نمیکند و بله گفتنهای او ناخودآگاه است. در واقع اگرچه جسم او کنار ماست، ذهن او در جای دیگری است. متوجه شدن این نوع بله گفتن برای پدرها و مادرها ساده است. معمولا اولیا با دقت در چهرهی فرزندشان، از حالت بیحرکت چشمهایش متوجه میشوند که ذهن او در جای دیگری است.
گاهی فرزندمان حرفهای ما را گوش کرده و فهمیده است، اما تصمیمی برای انجام آنها ندارد و صرفا برای دلخوشی ما بله میگوید. دلیل این موضوع ممکن است قبول نداشتن، تنبلی کردن یا هر دلیل دیگری باشد.
راه حل برای مواجهه با این تله، پرسش و پاسخ مداوم در حین گفتگو است. این کار باعث میشود ذهن او روی حرفهای ما متمرکز باشد.
متوجه نبودن و بله گفتن: گاهی فرزندمان به حرفهای ما گوش میکند، اما منظور ما را به طور واضح و شفاف درک نمیکند. درواقع درک او از حرفهای ما با منظور اصلی ما فرق میکند؛ بنابراین بله گفتنهای او ناظر به درک خودش است، نه منظور ما. این تلهی بسیار خطرناکی است؛ چون این تفاوت در درک منظور، بعد از مدتی حتما آشکار شده و باعث دلخوری میشود.
راهحل این است که هر چند دقیقه یکبار در حین گفتگو، از او بخواهیم تا آنچه را از حرفهای ما متوجه شده به زبان خودش توضیح دهد.
باید حواسمان باشد که عین عبارات ما را تکرار نکند. چون در این صورت ممکن است هنوز نفهمیده باشد و آنچه را از حرفهای ما فهمیده است با کلمات و جملات خودش بیان کند.
تصمیم نداشتن برای انجام کار و بله گفتن: گاهی فرزندمان حرفهای ما را گوش کرده و فهمیده است، اما تصمیمی برای انجام آنها ندارد و صرفا برای دلخوشی ما بله میگوید.
دلیل این موضوع ممکن است قبول نداشتن، تنبلی کردن یا هر دلیل دیگری باشد. باید این دلایل را شناخت و برای مواجهه با آنها آماده شد، البته ابتدا باید بفهمیم آیا فرزندمان تصمیمی برای انجام خواستههای ما دارد یا خیر.
راهحل این است که از او بخواهیم برنامهی خود را برای اجرا بگوید. مثلا از کی شروع و کی تمام میکند؟ چه امکاناتی الزام دارد؟ دقیقا چه هدفی دارد و میخواهد به چه نتیجهای برسد؟ چه شخص دیگری برادر یا خواهر، دوست، معلم یا پشتیبان و… در انجام این کار به او کمک خواهد کرد؟
اگر فرزندمان نتواند به سؤالاتی دربارهی جزئیات انجام کار پاسخ دهد، احتمالا تصمیمی برای اجرای کار ندارد.
نا آگاه بودن نسبت به سختیها و موانع و بله گفتن: گاهی فرزندمان حرف ما را گوش کرده، فهمیده و تصمیم انجام هم دارد، اما با سختیها و موانع پیش رو آشنا نیست و ممکن است در مواجهه با اولین سختی یا مانع دست از تلاش بردارد.
در واقع بله گفتن او ناشی از آگاهی ناقص اوست. این تله هم بسیار خطرناک است؛ زیرا ممکن است باعث دلسردی و نا امیدی شود.
راهحل این است که در طول گفتگو به فرزندمان بگوییم هیچ کاری آسان نیست و هیچ دستاوردی بدون زحمت و تلاش به دست نمیآید. باید به او بگوییم که شکستها فرصتهای پیشرفت هستند و پیروزی بدون شکست معنا ندارد.
مهمتر از همه اینکه ما در کنار او و حامی او هستیم و فارغ از هر نتیجهای که حاصل شود او را دوست داریم.
نویسنده: بابک فخر
منبع: شماره ۳۴۲ مجله آزمون