میزان یادگیری در افراد ژنتیکی یا خدادادی نیست و جالب است بدانید خود یادگیری را هم باید یاد گرفت. یادگیری تکنیک هایی دارد که با شناخت و به کار بردن آنها به مرور زمان میبینید که چقدر بهتر از قبل و بهتر از دیگران میتوانید مفاهیم را متوجه شوید. در ادامه مطلب با چند روش یادگیری آشنا میشوید.
یادگیری از طریق استعاره
اتصال آموختهها به یکدیگر از طریق چیزی که قبلا یاد گرفتهاید.
معادلات پیچیدهی فیزیک را به مسائل مشابه در زندگی واقعی ارتباط دهید. یک معادلهی دو جملهای را به عنوان یک بازی ببینید. شما میتوانید همین کار را با موضوعات دیگری نیز انجام دهید.
اگر مطلبی غیر قابل درک را به چیزی معمولیتر ارتباط دهید، فهمیدن آن آسانتر میشود. شما به طور مؤثر پلی بین آنچه بهراحتی آموختهاید و آنچه در تلاش برای یادگیری آن هستید، میسازید.
یادگیری از طریق نمودار
ایجاد نمودار، ارتباط بین آموختهها را نشان میدهد و از دیگر روش های یادگیری است.
اهمیت این روش در این است که راههای ممکن مخلتفی را که احتمالا آموختهها را به یکدیگر ارتباط میدهد کشف میکنید، نه اینکه فقط نمودارهای مشابه را تکرار کنید.
اگر ارتباطات گوناگونی بین آموختههای خود دارید و یکی از آنها را فراموش کردهاید، از طریق آموختههای دیگر آن را به یاد خواهید آورد.
نمودارهای مطالب درسی بر اساس ویژگی، زمان استفاده یا شباهتهای دیگر آنهاست.
اگر در حال یادگیری مبحثی از کتاب شیمی یا فیزیک هستید، نمودار نشان میدهد که چگونه همه مطالب به هم مربوط هستند. معادلات بسیاری مشابه هم هستند یا از یکدیگر مشتق شدهاند؛ بنابراین میتوانید فرمولهای پیچیده را با تبدیل آنها به اشکال سادهتر، آسانتر یاد بگیرید.
یادگیری از طریق روش «مانند، اما»
یکی دیگر از راهها برای پیوند آموختهها، ارتباط بخشی اطلاعات با یکدیگر، با توجه به تفاوت آنهاست؛ این مثل این است، اما به جای آن، این را دارد.
با اســتفاده از ایــن روش یادگیری میتوانید آموختهها را با هم پیوند دهید، حتی اگر شما استعارهای کامل یا نمودار نداشته باشید. مثال: کنفوسیوس حدودا در زمان سقراط متولد شد، اما در چین باستان زندگی میکرد.
این روابط لازم نیست ۱۰۰ درصد درست باشد. در تلاش برای ساخت نقشهای کاملا دقیق نباشید. اگر بخواهید مطلبی را یاد بگیرید درست بودن ۸۰ درصد رابطهای که به ذهن شما میرسد کافی است. مهم این است که بتوانید از طریق همین روابط مطلب را یاد بگیرید.
یادگیری از طریق تجسم
یکی دیگر از روش های یادگیری و به هم پیوستن آموختهها این است که آنها را تصور کنیم و از هر مطلب غیر قابل فهم تصویری خیالی در ذهن خود بسازیم.
اگر شما یادگیرندهای غیر بصری هستید، میتوانید از همان روش برای حواس دیگر خود استفاده کنید. ممکن است برای شما معنیدارتر باشد که برای بهخاطرسپاری آموختهها، صداها یا حسها را به هم متصل کنید.
آیا میتوانید آن را برای کودکی پنج ساله توضیح دهید؟
یکی دیگر از روش ها برای اتصال آموختهها با هم و یادگیری بهتر، اتصال مطلبی بسیار دشوار به چیزی است که شما به راحتی درک میکنید.
اگر شما مجبور باشید هر موضوعی که حالا یاد میگیرید به یک کودک ۵ ساله بیاموزید، چهکار میکنید؟ این تمرین، شما را مجبور به سادهسازی میکند.
پیشنهاد من این نیست که مثلا شما درسهای شیمی دبیرستان را به دانشآموزی کلاس اولی تدریس کنید ولی اگر به ساده کردن چیزها برای خودتان عادت کنید، درک آن برای خودتان آسانتر خواهد شد. معمولا بهترین راه برای یاد گرفتن، آموزش آن است.
قانون ۷۰ درصد برای خودآموزی
هر گاه سعی میکنید چیزی را یاد بگیرید، تلاش کنید قانون ۷۰ درصد را رعایت کنید؛ یعنی سعی کنید ۷۰ درصد مفاهیم آموختهها را قبل از ادامه مطلب، درک کنید.
اگرچه شما ۳۰ درصد اطلاعات را از دست میدهید، اما سرعت بیشتری در یادگیری خواهید داشت. علاوه بر این همیشه میتوانید با مرور دوباره، یادگیری را کامل کنید.
دلیل مفید بودن این رویکرد این است که یادگیری ۳۰ درصد آخر نیاز به تلاشی برابر با همان ۷۰ درصد اول را دارد. با حرکت به جلو، میتوانید اطمینان حاصل کنید که تمرکزتان روی آنچه واقعا مهم است قرار دارد نه جزئیات یک موضوع!
شما میتوانید از این روش در ارتباط بین آموختهها استفاده کنید. به عنوان مثال:
- درک ۷۰ درصد از یک فرمول و سپس شیرجه زدن برای اثبات آن
- یادگیری یک استدلال تا ۷۰ درصد و سپس پرداختن به بررسی استدلالها
- یادگیری ۷۰ درصد از کلمات یک درس زبان و سپس استفاده از آنها در تمرین و گفتگو
اگر از این رویکرد برای مطالعه استفاده کنید، به جای اینکه برای حفظ کامل یک مطلب انتظار بکشید و بعد به ارتباط بین آموختهها بپردازید میتوانید خیلی زود شروع به ارتباط ساختن بین آموختهها کنید. این رویه بار حفظ کردن را کاهش میدهد و به شما در یادگیری سریعتر کمک میکند.
نویسنده: شکوفه فراوش
منبع: شماره ۲۹۹ مجله آزمون