شاید تاکنون برای اکثر دانشآموزان اتفاق افتاده باشد که هنگام تدریس معلم، به خاطر سادگی موضوع و یا شناختی که از قبل نسبت به موضوع دارند، حوصلهشان سر برود و به همین خاطر به درس توجهی نکرده و آن را دنبال نکنند؛ و یا برعکس، توضیحات معلم در راستای تفهیم مطلب کافی نبوده و موضوع درس برای برخی دانشآموزان به خوبی جا نیفتد. علاوه بر این معمولا به علت کمبود زمان، زیاد بودن حجم مطالب و همچنین کثرت دانشآموزان، معلمها فرصت نمیکنند همه تمرینهای درسی را با دقت حل و بررسی نموده و نقاط ضعف هر دانشآموز را شناسایی کنند و به رفع این نقاط ضعف بپردازند.
جاناتان برگمن (Jonathan Bergmann) و آرن سمز (Aaron Sams) از اولین معلمانی بودند که به این مشکلات در کلاس درس فکر کردند و در پی راهحلی برای آن بودند. آنها دانشآموزانی داشتند که به علت بعد مسافت، توانایی حضور در بعضی کلاس ها را نداشتند؛ به همین خاطر تلاش کردند تا شرایطی را فراهم کنند که به دانشآموزانشان این اطمینان را بدهند که حاضر نشدن در یک جلسه به معنای از دست دادن درس نیست. در همین راستا یک بار به آنها پیشنهاد کردند که پیش از اینکه معلم در کلاس مطالب را تدریس کند، خودشان از قبل درس را در خانه مرور کنند. درنتیجه این روش، معلمها به سرعت تشخیص دادند که اختصاص زمان کلاس به فعالیتهای تعاملی و سازنده، بسیار مفیدتر از صرف این زمان برای ارائه یکسویه مطالب درسی توسط معلم است. با به کارگیری این روش دو عنصر درس دادن در کلاس و انجام تکالیف در خانه جا به جا میشوند. دانشآموزان در خانه و پیش از آغاز کلاس، درسها را در قالب ویدیوهای کوتاه تماشا میکنند و تمام وقت کلاس به حل تمرین، انجام پروژه و یا بحث و گفتگو اختصاص پیدا میکند. در واقع به دلیل همین جا به جایی است که این روش آموزشی با نام “آموزش وارونه” شناخته شده است.
ارائه درس از طریق ویدیو را اغلب یکی از عناصر کلیدی آموزش وارونه میشناسند. آسانی استفاده از ویدیو و سهولت در مشاهده آن باعث شده که آموزش وارونه به آموزش از طریق ویدئو نیز معروف گردد، اما درواقع کلاسهای وارونه تنها یکی از روشهای مختلف آموزش ویدئویی است. این روش، کلاس را به یک کارگاه آموزشی تبدیل میکند و باعث میشود که دانشآموزان مشارکت بیشتری در درس داشته باشند و معلمان نیز زمان بیشتری را صرف کمک به دانشآموزان و توضیح مفاهیم سخت کنند. در یک مفهوم کلی میتوان گفت تکنولوژی آموزشی و فعالیتهای مشارکتی در کلاس، دو جزء کلیدی روش یادگیری وارونه هستند.
یکی دیگر از مزیتهای مهم این روش این است که دانشآموزان محتوای درسی را با سرعت خودشان در خانه نگاه کرده و با همکلاسیها و معلمشان از طریق بحثهای آنلاین ارتباط برقرار میکنند. دانشآموزان در روشهای سنتی آموزش، اغلب تلاش میکنند مطالب ارائه شده از سوی معلم را در لحظه فرا گیرند، اما نمیتوانند برای درک بهتر، فرآیند تدریس را متوقف کنند؛ در نتیجه نکات بسیاری را از دست میدهند، زیرا بخش زیادی از زمانشان را صرف پیادهسازی و نوشتن جملات معلم میکنند. این درحالی است که با استفاده از فایلهای صوتی و ویدیویی ضبط شده، دانشآموزان میتوانند تدریس معلم را تحت کنترل خود درآورند، فیلمها را یک یا چند بار تماشا کنند و در صورت دانستن مطالب، بخشهایی از آن را رد کنند.
دو عامل مهم، پذیرش مدل کلاس وارونه را افزایش میدهد
1- نتایج ضعیف یادگیری
در مدل سنتی آموزش، اغلب مشارکت مفهومی و دوسویه در کلاس درس به صورت محدود بوده و این محدودیت عواقب سختگیرانه و شدیدی به دنبال داشته است. طبق آماری جهانی، تنها ۶۹% از دانشآموزانی که دبیرستان را شروع میکنند، میتوانند آن را به پایان برسانند و به طور متوسط نیز روزانه ۷۲۰۰ نفر و سالانه ۱٫۳ میلیون نفر ترک تحصیل میکنند.
2- سهولت دسترسی به تکنولوژی
افزایش دسترسی دانشآموزان به تکنولوژی، راه را برای مدلهای کلاس وارونه هموارتر کرده است. براساس آمار، در سال ۲۰۱۶، ۸۷% از دانشآموزان به لپتاپ و کامپیوترهای شخصی دسترسی داشتهاند.[۱] علاوه بر این یکی از سایتهای معتبر جهانی اعلام داشته است که ۵۹% از کاربران این سایت، ترجیح میدهند به جای استفاده از متن با کمک فیلمهای آموزشی مطالب را بیاموزند.[۲]
[1] Pew Research Center’s Teens Relationships Survey
[2] https://mwpdigitalmedia.com/blog/10-statistics-that-show-video-is-the-future-of-marketing
در یک جمعبندی باید گفت روش آموزش وارونه یکی دیگر از جلوههای حضور فعال و موثر تکنولوژی در صحنه آموزش بوده و آثار و نتایج مفیدی را در پی دارد. در حال حاضر اگر نتوان تمام دروس را در تمام پایههای تحصیلی به این روش آموزش داد، دستکم میتوان در آموزش یک یا دو مبحث از هر درس، از این روش استفاده کرده و از این طریق نقاط ضعف و قوت آن را در مرحله عملیاتی ارزیابی کرد.